...عِشقِـــــ صادِقانهِـــــــ...

در عجبم!

راننده نیستم

ولی هرکس به من میرسد

                                     مسافر است...

+نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت13:11توسط ***lovely*** | |

ان شرلی

هم نشدیم یکی ازمون بپرسه

انه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟؟

+نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت13:9توسط ***lovely*** | |

دیوار

اگر چه متهم به ایجاد فاصله ست

ولی متهمان اصلی دستان دیوارساز ماست

+نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت13:8توسط ***lovely*** | |

حسرتی گر به دلم هست

همان دوری توست...

+نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت13:7توسط ***lovely*** | |

میگن دردو از هر طرف بخونی میشه درد

ولی درمان را از اخر بخونی میشه نامرد

مواظب باش واسه دردت به هر نامردی رو نیاری!

+نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت13:3توسط ***lovely*** | |

خدایا!

اخرش نفهمیدم اینجایی که هستم

تقدیر منه یا تقصیر من؟؟؟

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت2:9توسط ***lovely*** | |

اسکار حق توست!

تو مرا خوب فیلم کرده بودی...!

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت2:8توسط ***lovely*** | |

دلمان که میگیرد

تاوان لحظه هایی ست که دل میبندیم...

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت2:6توسط ***lovely*** | |

این روزها دلم برای عشقی تنگ است که همه روزهایم را بر باد داد..

این ساعت ها چقدر کند میگذرند

پس چرا زمان با تو بودن انقدر زود گذشت؟؟

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت2:3توسط ***lovely*** | |

هیچ میدانی امروز چندبار فروریختم؟؟

از دیدن کسی که شبیه تو بود فقط لباسهایش!

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت2:0توسط ***lovely*** | |

عشق تو شوخی زیبایی بود که روزگار با قلب من کرد..زیبا بود اما شوخی بود!

حالا...تو بی تقصیری،تقدیر تو هم بی تقصیر است..!

من تاوان اشتباه خود را پس میدهم

تمام این تنهایی...تاوان جدی گرفتن این شوخی بود.....

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت1:55توسط ***lovely*** | |

چه سخته دلتنگ قاصدک بودن

در جاده ای که در ان هیچ بادی نیست...

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت1:52توسط ***lovely*** | |

فراموش کردن کسی که دوسش داری

مثل به خاطر اوردن کسیه که نمی شناسیش

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت1:51توسط ***lovely*** | |

باز هم امشب تنها در چاردیواری این اتاق گیر کرده ام میان خاطرات

سرم پر شده از اوای صدایت

صدای تیک و تاک ساعت

قلمم را در دست میگیرم

شهر خفته زیر اسمان شب

و من از درد یک احساس به خود میپیچم...

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت1:46توسط ***lovely*** | |

روزهای دور از تو را نخواهم شمرد

تا همیشه بگویم همین دیروز بود...

+نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت1:45توسط ***lovely*** | |

دور باش اما نزدیک!

من از نزدیک بودن های دور می ترسم....


                                           "دکتر شریعتی"

+نوشته شده در شنبه 8 مهر 1391برچسب:,ساعت15:34توسط ***lovely*** | |

همیشه به کسی اعتماد کن

که بهش ایمان داری

نه احساس...

+نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:,ساعت15:47توسط ***lovely*** | |

صبورانه در انتظار زمان بمان!

هر چیز در زمان خودش رخ می دهد

باغبان حتی اگر باغش را غرق اب کند،درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند...

 

 

(ثابت شده به خودم،مطمئن باش که درسته!)

+نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:,ساعت23:3توسط ***lovely*** | |

راستی لطفا عقیدتونو درمورد این فلسفه بهم بگین

یه جایی خوندم که "اگه نتونستی کسیو فراموش کنی بدون هنوز از یادش نرفتی"

بنظرتون درسته؟

خواهش میکنم حتما نظرتونو بهم بگین که برام مهمه

مرسی دوست جونا!!

+نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت2:16توسط ***lovely*** | |

دوستای گل و عزیزی که بهم سر میزنن

اولا سلام!

دوما عذرخواهی!چون دیر به دیر اپ میکنم

همتونو دوست دارم

مرسی

+نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت2:13توسط ***lovely*** | |

اگر دلت گرفت سکوت کن

این روزها هیچکس معنای دلتنگی را نمی فهمد...

+نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت2:11توسط ***lovely*** | |

حالم را پرسیدند

گفتم رو به راهم!



اما هیچکس نفهمید رو به کدام راهم...؟

+نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت2:7توسط ***lovely*** | |