این اخرین پست اتاق تنهاییمه! البته اخرین پست تو سال 90!! سال 90 مثل هر سال دیگه ای خوب و بد خودشو داشت خیلی اتفاقای بدی تو زندگیم در این سال پیش اومد اما در کنارش لحظه های خوبی رو هم پشت سر گذاشتم ضور یه دوست خوب رو در کنارم تو این سال تجربه کردم یه دوست که واقعا هدیه خداست همینجا ازش ممنونم بخاطر همه ی راهنماییاش دوست دارم تو اخرین پستم توی سال 90 چند درخواست از خدا بکنم! "خدایا کمکمون کن دورو و سنگدل نباشیم خدایا کمکمون کن بفهمیم انسانیت یعنی چی؟ دایا کمکمون کن بتونیم واقعا عاشق باشیم و وقتی عاشق شدیم کمکمون کن بتونیم به عشقمون و کسی که عاشقشیم وفادار باشیم" به امید ابی شدن دلهامون و سفید شدن روانمون برای همتون ارزوی بهترینارو توی سال 91 دارم
از ازل تا ابد دلم تنها بود...
زندگی رنگین بود افسوس که دل من خاکستری بود
همه سخن از زیبایی میگفتند
همه از عشق از محبت میگفتند لحظه های کودکی ام را
با ذوق روزهای بزرگی بی درنگ گذراندم
افسوس و دو صد افسوس
افسوس که زندگی زیبا و سرشار از عشق ورودم به روزهای بزرگی را
با جشن خیانت و دورویی و بی کسی
خوش امد گفت
اکنون دلم تنهایی را عادت کرده ست
دلنوشته هایم لبریز از بی کسی ست قلبم تاب شکستن عادت را نخواهد داشت...
دیروز داشتم با خودم فکر میکردم ، به ارزوهام!!! واقعا ما ادما چه ارزوهایی داریم!! بعضی هاشون اونقدر بزرگن که یه جورایی احساس میکنی دست نیافتنی شدن!!! وقتی کلمات به ذهنم هجوم میارن تا روی کاغذ نیارمشون ولم نمی کنن!! این متن هم از این قاعده مستثنی نیست!! اگه خواستی بخونیش نظر یادت نره
"احساس" خداوندا نمی دانم که می دانی انسان بودن و ماندن در این دنیا عجیب سخت ست دشوارست چه رنجی میکشد انکس که انسان ست و از احساس سرشارست... "دل نوشته ای از دکتر شریعتی"
"اشک" اشک زیباترین پدیده ست اما تنها زمانی خود را تقدیم میکند که زیباترین ها را گرفته باشد...
"عشق" نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد "چه سیب های قشنگی حیات نشئه ی تنهایی ست" و میزبان پرسید: قشنگ یعنی چه؟ ـ قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال و عشق، تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس و عشق، تنها عشق ...مرا رساند به امکان پرنده شدن... "سهراب سپهری"
یکه و تنها به این دنیا امدم یکه و تنها در ان خواهم زیست ومن میدانم که عاقبت با این تنهایی خواهم رفت...
امروز یه داستان کوتاه خوندم که خیلی جالب بود دلم نیومد برات نذارمش راستش پیام جالبیو میرسونه سعی کن حتما بخونیش! "نقاشی" "مادر" خسته و اشفته از سر کار به خونه اومد،"جیم" باعجله خودشو به مادر رسوند و گفت: مامان مامان تام روی دیواری که دیروز تا نیمه شب رنگش می زدی نقاشی کشیده!! مادر که فوق الغاده خسته بود خیلی زود عصبانی شد و فورا به سراغ تام رفت و اونو حسابی کتک زد و بعد از اون یه سطل رنگ برداشت و به اتاق رفت تا خرابکاری تام رو درست کنه که یه دفعه چیزی دید که باعث شد دست و پاهاش بی حس بشن،تام روی دیوار یه قلب با رنگ قرمز کشیده بود و توی اون قلب با خط ابتدایی خودش نوشته بود: "دوستت دارم مامان مهربونم" کمی بعد مادر با چهار قطعه چوب یه قاب درست کرد و اونو دور نقاشی تام زد تا بهترین هدیه دنیا رو همیشه ببینه...
سلام!!! امروز یکی از اشعار خودمو که در واقع شعر سپید هستش براتون گذاشتم لطفا بعد از اینکه خوندینش حتما نظرتونو بگین خوشحال میشم
|
About![]()
ســــــــــــــــــــــــــــــلام! به "اتاقک عشق من" خوش اومدین! اینجا همه چی رنگ و بوی "عشق" داره... اگه از مطالب خوشتون اومد لطفا نظر یادتون نره! Archivesخرداد 1393شهريور 1392 آبان 1391 مهر 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 Authors***lovely***Links
هرکی عاشقتره بیاد تـــــــــــو! LinkDump
حمل ماینر از چین به ایران کاربران آنلاين:
بازدیدها :
Alternative content --> |